آزار خیابانی؛ جرمی که نادیده گرفته میشود
خرداد ۱, ۱۳۹۷استیصال در برابر خشونت جنسی!
خرداد ۳, ۱۳۹۷نادیده گرفتن تعمدی تمایزات اقلیتها!
راضیه جزایری، پژوهشگر و فعال مدنی عرب
چارلز تیلور از مهمترین نظریه پردازان ” سیاست شناسایی ” است. از نظر تیلور، تقاضا برای شناسایی مسائلی مثل گروه های اقلیت، با فرض ارتباط ضروری بین هویت و شناسایی اعلام شده است. چرا که هویت ما به عنوان انسان، با فهم ما از خود به عنوان کسی که ” هستیم ” شکل می گیرد و این هویت به وسیله ی شناسایی یا عدم شناسایی دیگران صورتبندی می شود. فرد یا گروه اگر با عدم شناسایی یا شناسایی نادرست از جانب دیگران مواجه شوند، مشکلات هویتی بسیار زیان باری خواهند دید. بنابراین جامعه و افراد اطراف ما از آنجا که تصویری از خودمان به ما ارائه می دهند، می توانند مخرب یا مفید باشند.
تیلور برای شناسایی، دو راهکار «حمایت از حقوق اساسی افراد به مثابه ی موجود انسانی» و «پذیرش نیازهای خاص افراد به عنوان اعضای گروه های فرهنگی خاص» را در نظر می گیرد. وی در تبیین این مسئله معتقد است که نیازهای ابتدایی نظیر ثروت، مراقبت پزشکی، آموزش، حق رای و… که تقریبا در تمام فرهنگ ها مشترکند، باید بر اساس بی طرفی دولت و نهادهای اجتماعی باشند. تیلور این گونه نتیجه گیری می کند که تمام فرهنگ ها باید با ارزشی برابر اعتبار بخشی شوند تا از این طریق افراد گروه های اقلیت تصویری منفی و سرخورده از خویش نداشته باشند. بنابراین چاره و راه رهایی اقلیتها از حاشیه نشینی و حذف این است که «خاص بودگی» و «حقوق گروهی» آنان به رسمیت شناخته شود.
دو راهکار پیشنهادی تیلور به ترتیب به «رفع تبعیض» و «حمایت از اقلیت ها» اشاره دارد. این دو مفهوم به شکل ذیل قابل تعریفند:
– رفع تبعیض عبارت است از جلوگیری از هر اقدامی که مانع از برخورد یکسان با افراد و گروه هایی از مردم می شود که خواستار تساوی و برابری هستند.
– حمایت از اقلیت ها حمایت از گروه های غیر حاکمی است که در عین آن که خواستار تساوی حقوق با اکثریت هستند، خواستار رفتار و برخورد متفاوتی در برخی موارد می باشند تا بدان وسیله ویژگی های اصلی خود را که آنها را از اکثریت متمایز می سازد، حفظ نمایند. این حمایت به طور یکسان شامل افراد و گروه ها به گونه ای است که منجر به رفاه و رضایت کل جامعه می شود.
بسیاری از افراد و نهادهای بین المللی -که ایران به آنها ملحق شده است- دو جنبه را مورد تاکید قرار داده اند و بر انجام آن پای می فشارند: نخست رعایت حقوق انسانی اقلیت ها و عدم تبعیض در برخورداری از حقوق و آزادی های اساسی و دیگری در داشتن حق در حفظ هویت قومی، زبانی و مذهبی خود. بحث ها و مناقشاتی هم که درباره ی تعریف اقلیت و صدق عنوان اقلیت بر گروه هایی از افراد وجود دارد، عمدتا ناظر به همین شق دوم یعنی حفظ هویت خاص آنهاست.
بدین ترتیب صرفا سیاست های رفع تبعیض ( که در حقوق فردی تجلی می یابند ) نمی توانند به تنهایی حافظ ویژگی های اصلی و منحصر به فرد یک اقلیت و یا یک گروه فرهنگی ویژه باشند، لذا می بایست قوانین و حمایت های خاصی از اقلیت ها در جهت حفظ تمایزاتشان صورت بگیرد. این امر اخیر به طور واضح در منشور شهروندی نادیده گرفته شده و هیچ اشاره ی روشنی به حفظ فاکتورهای فرهنگی اقلیت ها نشده است.
اما برای این که جمعیتی در یک کشور به عنوان اقلیت شناخته و مشمول حقوق ناشی از ” رفع تبعیض ” و ” حمایت از اقلیت ها ” شوند، باید مشخصه های ذیل را داشته باشند:
– از لحاظ تعداد کم باشند. اقلیت ها باید از لحاظ تعداد کمتر از سایر اقشار جمعیت باشند که حکومت را در دست دارند.
– حاکمیت را در دست نداشته باشند. اقلیت گروهی است که قدرت حکومت را در دست ندارد.
– تفاوت های نژادی، فرهنگی، زبانی یا مذهبی داشته باشند.
با تعریف فوق گروه های متعددی در کشور وجود دارند ( از جمله عرب ها ) که تعریف اقلیت بر آنها صادق است. پس می توان منشور حقوق شهروندی را از زاویه ی «سیاست شناسایی» مورد انتقاد قرار داد و آن را منشوری برای عدم شناسایی اقلیت ها با توجه به نادیده گرفتن حقوق مترتب بر اقلیت بودنشان بشمار آورد.
در نهایت و با توجه به دیدگاه تیلور، چیزی که نیاز آن در منشور حقوق شهروندی احساس می شود، به «رسمیت شناختن» حقوق گروه هایی است که تا به حال خوار شمرده شده اند و فرهنگ آنها در معرض خطر قرار گرفته است.