شهروندان بی شناسنامه!
اردیبهشت ۳۱, ۱۳۹۷آزار خیابانی؛ جرمی که نادیده گرفته میشود
خرداد ۱, ۱۳۹۷زنان و تبعیضی به نام کار خانگی
گفتگو با نجمه واحدی، جامعه شناس و فعال حقوق زنان
«بعد از سالها کار در حوزه کار خانگی و تلاش برای آگاهی رساندن درباره اینکه، نظام تقسیم وظایف در خانواده عادلانه نیست و نیاز به تغییر دارد، هنوز هم وقتی میبینم که افرادی با تحکم میگویند که «نه پس! مردها کار خانه کنند؟! معلوم است که وظیفه زن است!»، حیرتزده میشوم. از این همه بیتفاوتی جامعه به امری به شدت ناعادلانه، یعنی کار همیشگی و رایگان زنان در خانه، تعجب میکنم. از اینکه چطور حتی با وجود پیشرفتهای رسانهای، بعضی ذرهای تغییر نکردهاند و قصد تغییر کردن نیز ندارند، واقعا شگفتزده میشوم.
در این مدت زنانی را دیدهام که ساعتهای متمادی کار سخت بدنی میکنند و از نظر روحی آسیب میبینند، ولی تنها بازخوردی که از جامعه میگیرند این است که «کار خانه که چیزی نیست! نهایتش یک غذا پختن است و جمع کردن ریخت و پاش!» درحالیکه، همین به اصطلاح کار ناچیز غذا پختن روزانه چندین ساعت وقت زنان را میگیرد، بدون اینکه برای آنان دستآوردی داشتهباشد. پیشنهاد من به تمام آنان که فکر میکنند کار خانگی چیزی نیست، این است که تنها یک روز، برای کارفرمایشان رایگان کار کنند!»
نجمه واحدی، کارشناس ارشد جامعه شناسی و فعال حقوق زنان است. او که سالهاست در حوزه مقابله با عادی سازی کار خانگی برای زنان و لزوم مشارکت مردان در فعالیتهای نگهداری از خانه و خانواده تلاش می کند، درباره ماهیت کار خانگی میگوید: «کار خانگی، کاری همیشگی و بدون ساعت کاری مشخص است که بازتولیدی بودنش، انجام آن را در هر خانه ای تقریبا ناگزیر ساخته. کاری که در آن نیازهای اعضای خانواده، اعم از خوراک، بهداشت و مراقبت، بدون پرداخت دستمزد برآورده میشود. اگر فردی در بیرون از خانه و به کاری مشابه کار خانگی مشغول باشد، هم مطابق قانون به او دستمزد و مزایا تعلق می گیرد و هم ساعت کاری مشخصی دارد و از پیش، برنامه کاریش پیش بینی شده و بنا بر آن، حق انسانی ۸ ساعت کار و ۸ ساعت استراحت و ۸ ساعت خواب او، کم و بیش، تضمین شدهاست. در حالیکه در کار خانگی چنین نیست و حتی وقتی بقیه اعضای خانواده با اتمام ساعات کاریشان به خانه باز می گردند، زن باید بعد از یک روز سخت شستن و روفتن و پختن، خدمترسانی به آنها را آغاز کند. آنچه اصطلاحا از آن با عنوان روز مضاعف یاد می شود».
او میافزاید: «برخی گمان می کنند کار خانگی زنان، چندان کار منحصر به فرد و پیچیده ای نیست و می توان این خدمات را به راحتی از بازار خریداری کرد! واقعیت این است که کار خانگی هم شامل کار بدنیست و هم شامل کار عاطفی، که این نکته اهمیت بسیار بیشتر این کار را نشان می دهد، نسبت به کاری که به طور مثال یک خدمتکار در ازای دریافت پول انجام می دهد و خالی از «کار عاطفی» است. «کارخانگی بدنی» شامل نظافت، مرتب کردن خانه، خرید، پخت و پز و نگه داری کودکان و.. است. کارهایی که زندگی خانوادگی را ممکن ساخته و از آن محافظت می کند. کار بدنی خانگی که توسط زنان انجام می شود عرصهای است که جنبش رهائی زنان تا حدودی آن را باز شناخته و مورد مطالعه و تحلیل قرار دادهاست. اما «کار عاطفی» وجهی از کار خانگی است که مورد بیتوجهی قرار گرفته. کار عاطفی، کاری است که ما آن را می شناسیم، اماغیرقابل رویت است. آن را انجام می دهیم بدون آنکه بدانیم چگونه آن را تعریف کنیم یا به آن بپردازیم. کار عاطفی، اختصاص وقت، انرژی و احساس برای برطرف کردن مشکلات و نیازهای عاطفی دیگران، برای برطرف کردن مشکلات روحی و پاسخ دادن به نیازهای عاطفی است. در بسیاری از موارد، کار عاطفی، همراه و در هم آمیختگی با کار بدنی خانگی انجام میشود و بنابراین غیرقابل تفکیک و رویت باقی میماند. متاسفانه کار عاطفی زنان هم مورد استثمار قرار میگیرد و به این دلیل که در مناسبات شخصی و در خانه، ارزش مصرف و خدماتی که زنان تولید میکنند، توسط مردان تصاحب و توزیع میشود، به خاطر کار انجام شده مورد عزت و احترام قرار نمیگیرند.»
واحدی ادامه میدهد: «همچنین، زن هیچگاه از کار خانگی بازنشسته نمیشود و تا لحظات آخری که توان شستن، روفتن و تسلی دادن داشتهباشد، این را وظیفه او و همجنسانش میدانند که مقدمات آرامش افراد خانواده را فراهم کند.»
واحدی درباره اهمیت استقلال مالی زنان و نقش بازدارنده کار خانگی در روند مستقل شدن زنان میگوید: «امروز بر هیچکس پوشیده نیست که بخش بزرگی از ستونهای تبعیض جنسیتی با استقلال مالی زنان سست میشود و به واسطه این استقلال است که زنان میتوانند برای خود، بدن و آیندهشان تصمیمگیری کرده و حتی جامعه نابرابر را نیز تغییر دهند. کار خانگی متاسفانه به شدت مانع مستقل شدن زنان میشود، زیرا در ازای صرف وقت و انرژی، نهتنها از نظر مالی آنها را تامین نمیکند، بلکه از نظر اجتماعی نظام غیربرابر تقسیمکار، یعنی کار بیرون از خانه مردانه و کار خانگی زنانه را بازتولید میکند و از این طریق امکان تغییر از دریچه تحصیل و اشتغال را نیز محدود مینماید. از این گذشته کار روتین و یکنواخت خانگی، که در آن کمتر خلاقیتی امکان پذیر است و هیچکس نمی تواند در این کار ارتقاء پیدا کند، نیاز به رشد و خودشکوفایی را در زنان از بین می برد که یکی از نیازهای مهم انسانی است».
این فعال حقوق زنان درباره ضرورت فعالیتهای آموزشی و تربیتی در حوزه کار خانگی میگوید: «در جامعه ما، کودک از بدو تولد با نظام تقسیم کار نابرابر در خانواده روبرو میشود و یاد میگیرد که چگونه اگر زن است بی چون و چرا خدمت رسانی کند و اگر مرد است، چگونه طلبکارانه از اعضای مونث خانواده خود خدمات بخواهد. در واقع، برای اینکه این کلیشهها و آموزهها در ذهن ما تغییر کنند، به آموزشهای ثانوی و تمرین و ممارست در این زمینه نیازمندیم، تا امری درونی شده و ناخودآگاه را به رفتاری خودآگاهانه بدل کنیم.»