زنان و تلاقی تبعیض ها
اردیبهشت ۲۸, ۱۳۹۷دانشگاه را از ما گرفتند ولی کتاب گرفتنی نبود
اردیبهشت ۳۰, ۱۳۹۷کردها و سایه سنگین امنیتیها
گفتگو با فرشته کمانگر، روزنامه نگار و فعال مدنی در کرمانشاه
جنگ و تهدید خارجی برای همه ویرانگر و خسارت بار است، اما وقتی شهرت به میدان جنگ تبدیل می شود، یعنی سر به هر طرف بچرخانی، نیروی نظامی و مسلح می بینی. در چنین فضایی، هر حرکتی از زاویه دید امنیتی، تجزیه و تحلیل می شود و این یعنی تبعیض هایی که همه مردم به نوعی با آن دست به گریبان اند، برای ما، درد مضاعف می شود.
فرشته کمانگر، روزنامه نگار و فعال مدنی ساکن کرمانشاه، با بیان این مطلب، عمده ترین درد کردهای ایرانی را زندگی زیر سایه تهدید خارجی و فشار امنیتی نیروهای داخلی می داند و می گوید: «حدود سه سال پیش در بازداشت با زندانی های متعدد داعشی روبرو شدم، کردهایی که به داعش پیوسته بودند. آنها یا براثر تبعیض های مذهبی، یا فشار اقتصادی، به داعش پیوسته بودند. آنجا این سوال ذهنم را درگیر کرد که آیا اگر جنگ نبود، اگر تهدید خارجی نبود، آیا روند دموکراسی سریعتر نمی بود؟ آیا تبعیض کمتر نبود؟» این سوال مرا برد به سال ۶۷ وقتی که یک بخشی از اپوزسیون خارج نشین از مرز کرمانشاه وارد خاک ایران شدند و دست به عملیات نظامی زدند. عملیات تمام شد ولی سرکوب و کشتار در این منطقه تمام نشد و افرادی به جوخه های اعدام سپرده شدند که شاید در فضای عادی هرگز اعدام نمی شدند.
او معتقد است تاثیر جنگ و تهدید خارجی روی زندگی اقلیتها، موضوعی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته، حال آنکه این درد تا مغز استخوان کردستان، رسوخ کرده است.
از او می پرسم این درد، درمان شدنی است؟ فرشته می گوید: راه درمان اش شاید بسط دموکراسی در داخل و برون مرزها باشد. اگر همسایگان دموکرات شوند و روند دموکراتیزاسیون در داخل، شتاب بگیرد، شانس اینکه کردها از زیر سایه نظامی ها خارج شوند بسیار بیشتر است. اگر نهادهای دموکراسی توسعه پیدا کنند؛ اگر مسوولیت پذیری افزایش یابد؛ اگر قانونمداری حاکم شود؛ امنیتی شدن هر حرکتی بلاموضوع می شود و امکان تنفس ایجاد می شود.
می گویند دموکراسی ها با هم نمی جنگند ولی گویی دیکتاتورها در سرکوب خوب متحد می شوند. فقدان دموکراسی در منطقه و ایران سبب شده که نیروهای نظامی از نهادهای انتخابی فرمانبردار نباشند و همین زمینه پاسخگویی را از بین برده است. نظامی ها با توسل به اسلحه، سرکوب می کنند بی آنکه پاسخگو باشند.
نظامی ها کردستان را به پادگان تبدیل کرده اند. نه اینکه همه جا نیروهای مسلح حاضر باشند، بلکه فضای زندگی مردم را امنیتی کرده اند. هر حرکت مدنی و اجتماعی را نیز امنیتی می پندارند و همین سبب می شود که نهادهای مدنی در استان شکل نگیرد.
این روزنامه نگار معتقد است، تبعیض های موجود، همکاری جمعی و اعتماد دولت-ملت را از بین برده است، بطوریکه امروزه، فضای بی اعتمادی به دولت روحانی به دلیل کوتاهی در استیفای خواست کردها و سنی هایی که به داشتن یک استاندار کرد-سنی راضی بودند، به قدری تنزل یافته که به نظر می رسد بازسازی آن در کوتاه مدت ممکن نیست.
به باور کمانگر، اقلیت کرد ایران، پس از تجربه ناموفق اقلیم کردستان عراق، کمتر ساز جدایی طلبی و استقلال می زند ولی تاب تحمل چنین فضای سخت امنیتی ای را نیز ندارد. این درد را باید جدی گرفت. مدنیت و شهرنشینی زیر سایه امنیتی ها، فرجام روشنی ندارد.