قومیتها و چالش زبان مادری
اردیبهشت ۲۶, ۱۳۹۷زنان و تلاقی تبعیض ها
اردیبهشت ۲۶, ۱۳۹۷زنان و معضلی به نام جهان مردانه
گفتگو با منصوره موسوی استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه زنان
معمولا وقتی دوستان را می بینم که مشتاق فرزندآوری هستند بنا به تجربه خودم به آنها میگویم که هر زایمانی مانند یک زلزله در زندگی یک زن، او را از زندگی اجتماعی دور میکند. زیرا جامعه او را موظف میداند که از فرزند در دوران بارداری و دوران شیردهی مراقبت کند. قسمت اعظم این وظایف بنا بر وضعیت اجتماعی بر عهده زنان است. در واقع، زن این بار را به تنهایی به دوش میکشد. در صورتی که او هیچ مشکل فوق العاده ای نداشته باشد، یعنی بیماری خاصی نداشته و نیاز به استراحت مطلق نداشته باشد و فرزندش نیز دچار بیماری نباشد، هر بارداری و زایمانی، مانند زلزلهای است که می تواند زندگی زنان را سه سال تحت الشعاع خود قرار دهد.
منصوره موسوی، استاد دانشگاه آزاد مشهد و محقق حوزه زنان درباره مشکلات زنان دانشگاهی میگوید: «۵۰ درصد از مشکلات زنان شاغل در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی در عرصه خصوصی و با خانواده است. زنان در خانواده، بهواسطه نقش همسری و مادری، وظایفی را بر عهده میگیرند. حتی اگر همسرشان ایدهآل باشد، تقسیمبندیهای جنسیتی در خانواده چندان رعایت نشود و زن از آزادیهایی برای پیشبرد اهداف و آرزوهای شغلی و اجتماعی خود برخوردار باشد نیز، وظایفی را بر عهده دارد که شوخی بردار نیست مثل وظیفه مراقبت تماموقت از فرزند. یعنی اگر خود زن و همسرش نیز نخواهند، او به واسطه فشارهای اجتماعی ناچار است از روابط اجتماعی و اهداف خود دست بردارد یا آنها را محدودتر کند. بخصوص در دوران بارداری و شیردهی!»
موسوی ادامه میدهد: «جهانی که ما در آن زندگی می کنیم جهانی مردانه است با نهادها، روابط اجتماعی و کنشها و ساختارهایی کاملا مردانه. این روابط طوری طراحی شدهاند که مردان در این جهان زندگی کنند نه زنان؛ یعنی عرصه عمومی بیشتر مختص مردان است، نه زنان! ساعتی که ما در دنیا با آن حرکت میکنیم، ساعتی مردانه است. مثلا ساعات کاری و مرخصی بدون توجه به وضعیت بیولوژی زنان است. سن شروع بهکار نیز به همچنین. با توجه به اینکه زنان در محدوده سنی خاصی میتوانند باردار شوند و این سن، دقیقا سنی است که جوانان باید تحصیل کرده و شغل پیدا کنند و وارد رقابتهای شغلی و تحصیلی شوند، عملا زنان بر سر یک دوراهی دشوار قرار میگیرند. در حالیکه این امر برای مردان بیمعناست. ساختار فعلی به گونهای است که هم مرد را در عرصه عمومی حفظ کند، هم بقای نسل او را تضمین کند. ولی زنان همیشه در این وضعیت قرار میگیرند که اگر بخواهند بلندپروازیهای تحصیلی و شغلی داشتهباشند، باید به مادر شدن نه بگویند و اگر به مادر شدن نه نگویند باید به بلندپروازیهای تحصیلی و شغلی نه بگویند.»
او در ادامه با اشاره به اینکه سن بازنشستگی میتواند متغیر باشد، میگوید: «بین ۵۰ تا ۶۰ سالگی، زنانی که مادر هستند از آرامش نسبی برخوردارند. به این خاطر که در این سن، فرزندانشان بزرگ شدهاند، مدرسه و دانشگاه میروند و جامعه، زنان را مجبور نمیکند که همیشه در خدمتشان باشند. بنابراین با توجه به شرایط بهداشتی کنونی و افزایش امید به زندگی در کشور، سن بازنشستگی میتواند متغیر و سیال باشد، نه اینکه سنی مشخص و غیرقابل تغییر برای آن تعریف شود.»
بیولوژی زنانه در قانون گذاری باید دیده شود
او در پاسخ به این سوال که چگونه می توان ساختارهای مردانه را تغییر داد، میگوید: «این ساختارهای اجتماعی، سالهاست سلب و سخت شدهاند و طوری به نظر میرسند که انگار این است و جز این نیست. برای اینکه زنان هم در عرصههای اجتماعی کنشگر باشند، این سلب و سختی باید تغییر کند و شرایط بیولوژیک زنانه هم حتما در نظر گرفته شوند. یعنی قوانین باید بر اساس بیولوژی زنانه و مردانه نوشته شود، نه فقط بیولوژی مردانه.»
موسوی در ادامه با اشاره به لزوم آگاهیرسانی و تضمین حق مادری آگاهانه و آزادانه، گفت: «مادر شدن امری است که باید آگاهانه اتفاق بیافتد و نه تصادفی! یعنی یک زن باید پیش از همه اختیار بدن خود را برعهده داشتهباشد، خود تصمیم گرفته و به این امر واقف باشد که مادر شدن تبعاتی نیز بههمراه دارد. یک زن روشنفکر که برای بهبود زندگی زنان در جهان تلاش میکند، باید برای انتخاب آگاهانه و کنترل زنان بر بدنشان نیز تلاش کنند. یعنی از تجربه خود و دیگران به شکل اهرمی برای هموار کردن راه انتخاب آگاهانه و آزادانه مادر شدن، بهره برد. بسیاری از زنان در جامعه ما این امکان را ندارند و سنتها و قوانین و عرف این امکان را از زنان می گیرند، پس زنان روشنفکر باید در این راستا هم کار کنند.»
او سپس بر اهمیت مقابله با کلیشههایی چون زن صبور و محکم میگوید: «در واقع، بیشتر ما همیشه در تناقض سیر می کنیم که یا مادر خوبی باشیم یا روشنفکر خوبی و این تناقض نیز برآمده از فشارهای بسیار شدید اجتماعی است. این فشارها گاهی آنقدر زیاد است که زنان آسیبهای ذهنی و جسمی شدیدی را متحمل میشوند. متاسفانه، گاهی در صحبت با زنان روشنفکر به این برخوردهام که به این سخت جانی خود و تحمل رنجهای بسیار افتخار می کنند. به نظر من تحمل این فشارها قابل افتخار نیست، بلکه باید تلاش کنیم که این فشارها برطرف شوند. نباید توقع داشتهباشیم که یک زن از تواناییهای خیلی خاصی برخوردار باشد و این توانایی را داشته باشد که زیر این فشارها خرد نشود. این در واقع همان نگاه سنتی است که از زنان میخواهد صبور باشند و تحمل کنند و توانایی مضاعفتری نسبت به مردان داشتهباشند.»
منصوره موسوی، دبیر بازنشسته، نویسنده، محقق و استاد دانشگاه آزاد مشهد است. تازهترین اثر او، کتاب «زنانگی و بدن» است که بر پایه تحقیقات میدانی او درباره درک زنان از بدن زنانه، نوشته شدهاست. این کتاب مورد استقبال گسترده جامعهشناسان و فعالان حوزه زنان قرار گرفته و در کمتر از دو ماه به چاپ دوم رسیدهاست. انتشارات مروارید ناشر این کتاب است.